خندوانه از آن دست برنامههایی بود که هنوز تعداد قسمتهایش دو رقمی نشده میشد حدس زد با حاشیههای فراوانی روبرو خواهد شد. در واقع همه چیزهایی را که هر کدامشان برای حاشیهدار شدن کافی بود یکجا داشت. خلاقیت و کلیشه شکنی، حضور سلبریتیها، نزدیک شدن و هرازگاهی عبور از خط قرمزهای درست و نادرست و... .
اتفاقا از همان روزها هم حاشیهها شروع و هرچند برنامه یکبار مخالفتهای بیمبنا یا نقدهای منطقی متوجه خندوانه شد. واکنشهای عصبی و در برخی موارد خارج از اخلاق کاربران شبکههای اجتماعی به اتفاقات این برنامه هم گاه و بیگاه رخ میداد. حضور برادران افغانستانی مان در برنامه باعث شد تا صفحه رامبد جوان آماج حملات برخی «سوپر آریاییها» شود! یا تشکر رامبد جوان از رهبر انقلاب درباره دستور ثبت نام کودکان اتباع خارجی در مدارس باعث شد تا حتی برخی رسانههای معاند هم او را نوازش کنند! پرداختن به برخی موضوعات مانند تب تقلید از مرحوم مرتضی پاشایی هم یکی دیگر از این موارد بود که حمله به خندوانه در فضای مجازی را در پی داشت.
اما خندوانه از یک سرمایه بزرگ سود میبرد که از آن در برابر مخالفتها محافظت میکرد. خندوانه معجونی «سالم» بود که «خانواده ایرانی» میتوانست با «خیال راحت» به تماشایش بنشیند. غیرممکن نبود که گاهی حرفهای نسنجیده از مهمانی نابجا یا رفتاری ناخوشایند از مجری یا کمدینها یا معرفی کتاب و فیلمی نه چندان درست یا... حکم بادامی تلخ را در این معجون پیدا کند و زیر دندان مخاطب برود و حالش را بگیرد؛ اما خندوانه در کل یک برنامهای شاد و تر و تازه و سالم بود که جان میداد برای یک دورهمی شبانه خانوادگی.
این سرمایه بزرگی بود. هم برای مردم که میتوانستند راحت بنشینند و تلویزیون تماشا کنند و بخندند و البته چیزهایی مثل ضرورت بوق نزدن جلوی بیمارستان را یاد بگیرند! هم برای رامبد جوان و گروهش که استاندارد جدیدی در تولید یک جنگ شاد و سرگرم کننده ارائه داده بودند، و هم برای مدیران تلویزیون که حتما از راضی نگهداشتن تعداد زیادی از مخاطبان خشنود بودند.
با این وصف آنچه که در چند روز گذشته و در قالب مسابقه خنداننده شو اتفاق افتاد بیشتر از همه به خود خندوانه ضربه زد! تا پیش از این طنزی که در قالب آیتمهای عروسکی، نمایشی یا حتی تلفنی در برنامه اجرا میشد غالبا از دو شاخصه برخوردار بود: سالم و فاخر بودن. یعنی هم میشد آنها را با خیال راحت و در کنار خانواده و اعضای کوچک و بزرگش دید، و هم اینکه متنهایی مورد استفاده قرار میگرفت که شوخیهایی جدی و فاخر داشت. خنداننده شو این دو خصوصیت حیاتی و ارزشمند را از طنز خندوانه گرفت!
شوخیهای دم دستی و سخیف که اکثراً از شبکههای اجتماعی وام گرفته شدهاند، سطح طنز خندوانه را تا یک کانال تلگرامی جوک که حتی در جمع خانواده نمی شود بلند بلند مطالبش را خواند پایین آوردند. یعنی فارغ از استهجان و رکیک بودن برخی از این شوخیها، آنچه تاسف آور است سطح نازل و دم دستی این شوخیهاست.
بعد از اینکه یکی از شرکتکنندگان خانم این مسابقه در اولین اجرای خودش از چند شوخی جنسی استفاده کرد –و البته در صفحه توئیترش با افتخار و تاسف از حذف 6 شوخی جنسی «آس» خبر داد- انتظار میرفت که انتقادها به اصلاح رویه تولید کنندگان خندوانه بیانجامد. اما بعد از یکی دو برنامه و پس از آنکه ظاهرا حساسیتها کمتر شد، دوباره شاهد بالا گرفتن این شوخیهای سخیف و رکیک شدیم. شوخیهایی مانند کرکس سخنگو و صابون و حمام و جوهره مرد و پلنگ و... که ذکر دوباره آنها هم ناراحت کننده است، از آن جملهاند.
نکته تاسفآور آنکه همه شرکت کنندگان استندآپهای خود را پیش از اجرای اصلی حداقل یکبار در برابر مربیان خود اجرا کردهاند اما ظاهرا به سمت حذف این بخشهای نامناسب راهنمایی نشدهاند؛ کاری که میتوانست یکی از کمترین وظایف مربی باشد تا هم کمدین جوان از نظر محتوایی هم رشد کند و از دنیای طنز نازل اینستاگرامی پا به جهان طنز عمیق و فاخر بگذارد، هم اینکه اجرایش با سانسور شدن احتمالی روبرو نشود و ضربه نخورد. اما این اتفاق نیفتاد.
با این وصف بیش از هرچیز باید برای خندوانه تاسف خورد. واقعا آن برنامه سالم، جذاب، شاد و خانوادگی حیف بود که اینچنین قربانی شود. ای کاش همه دست اندرکاران این برنامه بیشتر به فکر سرمایهای که آسان جمع نکردهاند باشند.
منبع :رجا نیوز